سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خداوند - امشب به قصه ی دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش میکنی


ساعت 8:34 عصر شنبه 86/4/30

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات میکرد بهت چی گفت؟

گفت: جایی که میری مردمی داره که میشکننتءنکنه غصه بخوری.

تو تنها نیستیءمن همه جا باهاتم.

توی کوله بارت عشق میذارم که بگذریء

قلب میذارم که جا بدیء

اشک میذارم که همراهیت کنه

و مرگ که بدونی برمیگردی پیشم...


¤ نویسنده: سید علی میری

نظر یادت نره( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
14

:: کل بازدیدها ::
15518

:: درباره من ::

خداوند - امشب به قصه ی دل من گوش می کنی      فردا مرا چو قصه فراموش میکنی

:: لینک به وبلاگ ::

خداوند - امشب به قصه ی دل من گوش می کنی      فردا مرا چو قصه فراموش میکنی

::پیوندهای روزانه ::

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

بی سرزمین تر از باد
مبینا
تک ستاره
طراح 1400
فرزند آفتاب
برگ زیتون
تو همون حس غریبیکه همیشه بامنی
بهارانه

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

تابستان 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

:: موسیقی ::

ID: alimiri_1370